مدعیان صف اول

نوع اثر ادبی : داستان کوتاه

نویسنده

تهران

خلاصه اثر ادبی

خوب می‌دونستم بابا حضرت آقا رو خیلی دوست داره.
گفتم: «بابا به‌خاطر حضرت آقا گریه می‌کنی؟»
گفت: «نه، به حال خودم گریه می‌کنم! آدمی که شهید نشه، می‌میره.»
گفتم: «بابا خدا رو شکر شما شهید نشدید. سرتون بالای سر ماست. شما دو سال جبهه بودید. شما واسه این مملکت از جون مایه گذاشتید.»
سرش رو انداخت پایین. دیگه هیچی نگفت. چند دقیقه که گذشت گفت:

کلیدواژه‌ها